این نخستین باری نیست که غرب به انجام چنین اقداماتی دست می زند. رسانههای غرب بارها سعی کرده اند از طریق کمپینهای هماهنگ جلوی رشد این بلوک را بگیرند. اکنون این سوال مطرح میشود که چرا بریکس به نگرانی غرب تبدیل شده است؟
در پاسخ به این سوال میتوان چندین دلیل را برشمرد.
نخست اینکه غرب می ترسد بریکس به رقیبی برای گروه هفت متشکل از ایالات متحده، کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن و بریتانیا تبدیل شود.
بریکس از بزرگترین و پرجمعیتترین کشورهای دنیا گرفته تا متنوعترین منابع و قدرتمندترین ارتشهای جهان. کشورهای عضو بریکس ۴۲ درصد جمعیت، ۳۰ درصد سرزمینها، ۲۶ درصد تولید ناخالص داخلی و ۲۰ درصد تجارت کالایی جهان را در اختیار دارد.
تنها کشور آفریقایی عضو بریکس، آفریقایجنوبی است که شاید در میان این غولها کوچک به نظر برسد اما از نظر تولید ناخالص داخلی دومین اقتصاد بزرگ آفریقاست، سومین ارتش بزرگ آفریقا را دارد هر چند از نظر مساحت و جمعیت حدود ۶۰ میلیونی، در این قاره ششم است. پایتخت آن ژوهانسبورگ ثروتمندترین شهر و پایتخت اقتصادی به خاطر برخورداری از بزرگترین معادن طلا و الماس آفریقاست.
ضمن اینکه کشورهای بریکس از مهمترین تولیدکنندگان کالا، خدمات و مواد خام در دنیا هستند و پیشبینی شده در آینده نه چندان دور بزرگترین شوند.
همچنین یکی از مهمترین رویکرهای اعضای بریکس این است که آنها حامیکشورهای در حال توسعه و کشورهای جنوب و برقرارکننده تعادل و عدالت اقتصادی در مقابله با نظام پولی و بانکی غربی است.
دوم اینکه ایالات متحده می ترسد بریکس تحت رهبری چین به اهداف ژئوپلیتیکی خود دست یابد و در نتیجه پیکربندی مجدد نظم جهانی را به خطر بیاندازد و منافع ژئوپلیتیک غربی در جهان تهدید کند.
سوم، پیوستن دو متحد کلیدی ایالات متحده در خاورمیانه از جمله عربستان سعودی و امارات به بریکس نیز ممکن است ناراحت کننده باشد. این اقدام نشان میدهد که این دو غول نفتی پس از ناامید شدن از کاهش تعاملات ایالات متحده در منطقه، از غرب دور میشوند. آنها بویژه در طول دو دولت گذشته ایالات متحده احساس کردند که نمیتوانند برای منافع استراتژیک و امنیت خود به "اتحاد آهنین" خود با غرب اعتماد کنند. جنگهای یمن و سوریه و تلاشهای نزدیکسازی با میانجیگری چین ظاهراً پارادایمهای امنیتی در منطقه خلیجفارس را تغییر داده است. بیانیه ژوهانسبورگ از "تحولات مثبت" در خاورمیانه به ویژه تنش زدایی بین ریاض و تهران، پذیرش مجدد سوریه در اتحادیه عرب استقبال کرد و بر حمایت از حاکمیت و تمامیت ارضی یمن تاکید کرد.
چهارم، ایالات متحده می ترسد که گسترش و تقویت بریکس سبب سقوط دلار شود. آمریکا که از پایان جنگ جهانی دوم بر معاملات مالی جهانی حاکم بوده است، همواره کوشیده است از جایگاه خود به عنوان ابزاری برای اجرای برنامه ژئوپلیتیک خود در سطح جهانی استفاده کند. هژمونی دلار در دنیای مالی و قدرت استراتژیکی که به ایالات متحده اعطا میکند، مدت هاست که تمایل به دلارزدایی از تجارت جهانی را برانگیخته است.
کشورهای بریکس به مدت یک دهه در تلاش برای راهاندازی یک ارز مشترک بودند، اما تلاشهای آنها به دلیل باقی ماندن ۵۸ درصد از ذخایر ارزی جهانی در دلار، با مشکل مواجه شد.
جنگ اوکراین انگیزه جدیدی را برای پویش جهانی برای دلارزدایی ایجاد کرد زیرا روسیه، چین و برزیل تصمیم گرفته اند دلار را برای معاملات فرامرزی کنار بگذارند و ذخایر خود را به طلا تبدیل کنند.
اکنون، پذیرش عربستان سعودی، امارات و ایران ممکن است پایان سلطنت طولانی دلارهای نفتی باشد. با حضور سه غول نفتی، بریکس تقریباً ۴۲ درصد از تولید جهانی نفت خام را تشکیل خواهد داد و این تأثیر اقتصادی ممکن است زمینه برای ظهوری ارزهای جایگزین و سقوط هر چه سریعتر دلار را فراهم آورد.